به ردپایت قــانعــــم ↓
....
و گاه گشت این دیار چه ساده بی تو میرود تو بی صدا قدم بزن مرا حواله کن به من
و یاد تو ورق ورق کتاب میشود مرا بیا و بی هوای من کتاب را ورق بزن
در این هوای تار عشق تو روزنی به نور باش بیا بلا به جان این صدای سوت و کور باش
هوای دل گرفته است بیا و شوق و شور باش برای دیدن طلوع تو اندکی صبور باش
شبیه تو ندیده ام شبیه تو نخوانده ام به واژه های کال کال چه قصه ها نرانده ام
لطفا تا بارگذاری کامل تصاویر شکیبا باشید…
باید یاد بگیریم :
استاد تغـیـیـر باشیم نه قربانی تقدیر؛
در بازی زندگی اگر عـوض نشویم، تعـویض می شـویم…
…
مدتهاست مجازی میخندیم…
مجازی شادیم…
مجازی عاشق میشیم…
مجازی همدیگه رو دلداری میدیم…
امــــــا…………..
واقعی تنهاییم!
واقعی درد میکشیم!
واقعی از عشقهای مجازی لطمه میبینیم…..
…
گفتم: حسین این جوری اومدی از خونه بیرون؟ نگفتی سرما میخوری؟! کاپشن خوشگلت کو؟
گفت: کاپشن قشنگی بود،نه؟
گفتم: آره!
گفت: من هم خیلی دوستش داشتم ولی سر راه یکی را دیدم که هم دوستش داشت و هم احتیاجش داشت. ولی من فقط دوستش داشتم!!
…..حسین پناهی ….
....
میگذرد روزی این شبهای دلتنگی ، میگذرد روزی این فاصله و دوری، میگذرد روزهای بی قراری و انتظار ، میرسد همان روزی که به خاطرش گذراندیم فصلها را بی بهار ، و از ترس اینکه بهم نرسیم شب تا صبح را اشک میریختیم
…
تا عشق تو آمد در قلبم، تو رفتی ، تا آمدم بگویم نرو ،رفته بودی ، تا خواستم فراموشت کنم خودم را فراموش کردم
…
این من هستم که وفادار خواهم ماند ، این تو هستی که تنها بی وفایی از تو جا خواهد ماند!
این من هستم که آخرش میسوزم ، این تو هستی که میروی و من با چشمهای خیس به آن دور دستها چشم میدوزم
لطفا تا بارگذاری کامل تصاویر شکیبا باشید…
نظر یادتون نره عاشقققققققققققققققققققا
دانیال